کد مطلب:298636 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

پس از رحلت و شهادت


طبق وصیت فاطمه (ع) امیرالمومنین شبانه جنازه ی آن بانوی مظلومه را غسل داد و چنانكه قبلا اشاره شد اسماء در كار غسل به علی (ع) كمك می كرد و چون پیش از وفات، فاطمه بدن خود را شستشو داده بود علی (ع) از زیر پیراهن بدن را غسل داد و از بقیه ی حنوط رسول خدا (ص) او را حنوط كرده كفن نمود، و چون از این مراسم فارغ شد، طبق روایتی كه مجلسی (ره) در بحارالانوار نقل كرده فرزندان زهرا و همچنین فضه ی خادمه را صدا زد تا برای آخرین بار مادر را ببینند، و چنین فرمود:

«یا زینب! یا سكینه! یا فضه! یا حسن! یا حسین! هلموا تزودوا من امكم فهذا الفراق و اللقاء الجنه»!

(ای زینب و ای سكینه [1] و ای فضه، و ای حسن و ای حسین بیایید و از مادرتان برای آخرین بار توشه برگیرید كه دیدار به بهشت افتاد!)

دنباله ی حدیث این گونه است كه فرمود:

در این وقت حسن و حسین آمدند، و صدا می زدند: آه و افسوس كه آتش دل در مصیبت جدمان رسول خدا و مادرمان فاطمه خاموش نخواهد شد.

مادر جان وقتی رسول خدا را دیدار كردی سلام ما را به او برسان و حال غربت و بی مادری ما را برای او تعریف كن.

«انی اشهد الله انها قد حنت و انت و مدت یدیها و ضمتهما الی صدرها ملیا، و اذا بهاتف من السماء ینادی: یا اباالحسن ارفعهما عنها فلقد ابكیا و الله ملائكه السماوات»!

(من خدا را گواه می گیرم كه فاطمه در این حال ناله ای كرد و دستهای خود را باز كرده و آن دو را مدتی طولانی بر سینه چسبانید، و در این وقت هاتفی از آسمان ندا داد: یا اباالحسن این دو را از روی سینه ی فاطمه بردار كه به خدا سوگند فرشتگان آسمانها را


به گریه درآوردند...)

و من نیز آن دو را از روی سینه ی فاطمه برداشتم، و بندهای كفن را بستم. [2] .



[1] از اين روايت معلوم مي شود كه سكينه نام ام كلثوم بوده است، ولي نگارنده در كتاب ديگري از كتابهايي كه در اختيار داشتم اين مطلب را نديدم، و اين حديث را هم مجلسي از اصل معتبري نقل نكرده است، به بحارالانوار، ج 43، ص 179 مراجعه فرماييد.

[2] نگارنده گويد: شمس تهراني داستان جانگداز فوق را به نظم درآورده چنين گويد:

علي چون جسم زهرا را كفن كرد

شقايق را نهان در ياسمن كرد



دو نور ديده اش از راه رسيدند

به زاري جانب مادر دويدند



كه اي مادر يتيمانت به برگير

ز رافت جوجه هايت زير پر گير



چه شد كه اينك دلت از ما رميده

چرا افكنده اي ما را ز ديده



خود افكندند بر آن جسم رنجور

عيان شد معني نور علي نور



ز عشق روي آن دو ماه پاره

بيامد در بدن روحش دوباره



بغل بگشود و در آغوششان برد

چنان ناليد كز سر هوششان برد



كه ناگه ز آسمان آمد ندايي

كه اي والي ملك كبريايي



ز شاخ گل بكن دور اين دو بلبل

كه از افغانشان افتاده غلغل.